امان از الکترومغناطیس
الا ای رهگذر ای هر که هستی
نمیدونم سرپایی؟، نشستی؟
به هر ژستی که هستی گوش میکن
از این شرب وقایع نوش میکن
به گوشت خورده قبلا اسم ((مغنا))؟
درست تر چون بگم مغناطیسه ها؟
از اون درسای برقه سخته سخته
پاسش کردی خیالت دیگه تخته
چه شاخایی که خاکی کرده این درس
چه شیرایی که حذفش کردن از ترس
ولی داره یه استادی که ماهه
توی برق و ریاضی پادشاهه
تو تدریس و کلاس لنگه نداره
واسه درسش ابد کم نمیذاره
اگه یک روز بری پیشش سوال دار
میفهمی که چقد دلداده بر کار
ولی حق و حقیقت عیبش اینه
تو ارزیابیش زیادی نکته بینه
تو عمق مطلبش بپا نیفتی
و گرنه غرقه میشی و میفتی
درسته سخت گیری خوبه ،اما
چو بیحد شد دیگه بر عکسه ولله
همین آبی که زنده بودن ماست
زیادی چون بشه نوبت حلواست
اگه توی کلاس شصت یاره
کسی یک نمره ی بالا نیاره
نشونه اینه که ، یک چیز لنگه
شاید حد سوالا قصد جنگه
شنیدم از قدیما تو سوالا
باید باشه تو حد از نوع و انوا(ع)
یکیش ساده یکی معمول یکی خوب
یکیشم عالی و مطبوع و مطلوب
ولی تو درس مغنا و سوالاش
همه مخفی شدن جز حد بالاش
خلاصه مشکل خیلی کساهست
که هم خوبه و هم بد منتهی هست
در آخر میکنم در حق دعایی
که هر کی حقشه پاس شه خدایی
الا ای رهگذر ای هر که هستی
گمونم مجری خمیازه هستی
به قول اون قدیما ، مشکلی نیست
هراسان بودنت از عاقلی نیست
جهان پر حرفه و پر از اشاره
نگو به من، ندیدی باز، دوباره
بیا تا شاد بودن را بدونیم
کنار غم ز شادی ها بخونیم
همیشه زندگی پر از تضاده
یکی بیاضه و یکی سواده
به پایان اومدیم اما زیاده
در این دفتر از این حرفای ساده
برو ای رهگذر راهت قشنگه
مراقب باش جلو پات ریزه سنگه